کد مطلب:90384 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

پرواپیشگان شبانگاه خائف و بامداد خرسندند











«یبیت حذرا و یصبح فرحا حذرا لما حذر من الغفله و فرحا بما اصاب من الفضل و الرحمه»

واژه ها

بات، یبیت فی مكان اقام لیلا فیه نام ام لا و عن الفراء: بات الرجل اذا سهر اللیل كله فی طاعه الله او معصیته و قال اللیث: و من قال: بات فلان اذا نام فقد اخطا الا تری انك تقول: بت اراعی النجوم.»:

بات یعنی شب در جایی ماندن چه خواب و چه بیدار. فراء گوید: بیدار بودن، خواه در طاعت و خواه در معصیت. لیث گوید: آن كس كه گوید: فلانی بیتوته كرد، یعنی: خوابید، اشتباه گفته، چرا كه می گویی، شب در حالی كه ستارگان را می پاییدم به صبح رساندم (و بیتوته یعنی شب ماندن در جایی و شب زنده داری كردن است).

حذرا: پرهیزكننده، پرهیزنده، ترسنده، احتراز، استعداد، نزع و اضطراب

[صفحه 360]

فرح: شادمانی، شادی، سرور و آن كیفیت نفسانی خاصی است كه منشاء وصول به مطلوب لذت بخش است.

غفلت: بی خبری، ناآگاهی، بیخردی، غافل، بی خبر، ناآگاه و بی خرد

فضل: افزونی، برتری، احسان، بخشش، رحمت، مهربانی، شفقت، بخشایش و عفو

ترجمه: با توجه به معانی لغات، مفهوم كلام مولا این است كه: یك پرواپیشه، در شب ترسان و بیمناك و بامداد خوشحال و مسرور است. علت ترس او در شب، خوف از ناآگاهی و غفلت زدگی است، اما در سپیده دم، شادمان و مسرور است به این معنا كه در غفلت زدگی قرار نگرفته است و رحمت و بخشایش پروردگار، شامل حال او گردیده است نكته ی شایان توجه در اینجا این است كه بیمناكی در شب و شادمانی در روز، از باب مثال است، نه اینكه، منظور خوف به شب اختصاص یافته و خوشحالی و شادمانی به روز ارتباط دارد، بلكه در مجموع شب و روز، از خوف و خشیت و شادمانی و سرور بیرون نیست و این همان معنای تعدیل خوف و رجا، در وجود مومن است كه از بیمناكی، به حذر و از رجا، به فرح و شادمانی تعبیر شده است. به هر حال تناسب دارد به برخی از آیات در مورد غفلت توجه نموده، تا بدانیم كه هر خاكی كه بر سر انسان ریخته می شود از ناآگاهی و بی خردی او است.

شرح: سخنی درباره ی غفلت.

اولا باید توجه نمود كه علت بی خبری و غفلت زدگی چیست؟ و چرا انسان از خود بی خبر، می شود و این علت در كجاست و درمان این ناآگاهی چیست؟ اما علت از خود بی خبر شدن و خود را فراموش نمودن همانا از یاد بیرون رفتن و به جای دیگر توجه كردن می باشد و عللی كه آدمی را به نسیان می اندازد و بالمال خدا را فراموش

[صفحه 361]

می كند، عبارتند از: حب دنیا، حب ریاست، جمع ثروت، غرور سلطنت و مانند اینها.

قرآن كریم، در توبیخ و سرزنش افراد ناآگاه و غافل به علت غفلت آنها و بی خردیشان اشاره نموده و می فرماید: «یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الاخره هم غافلون.»:

مردم تنها به امور ظاهری زندگانی دنیا آگاهند و از عالم آخرت و ثواب و عقاب آن، بی خبرند.

در این آیه، توجه به دنیا و وابستگی به آن را، علت ناآگاهی از عالم آخرت و ثواب و عقاب و بالملازمه، تمرد از فرمان پروردگار، می داند.

«و من اضل ممن یدعوا من دون الله من لا یستجیب له الی یوم القیمه و هم عن دعائهم غافلون.»: و كیست گمراه تر از آن كس كه می خواند غیر از خدا را، كسی كه دعای او اجابت نمی كند (قادر بر اجابت نیست) و حال آنكه از دعای خود غافل اند

در این آیه، نكوهش متوجه خواندن غیر از خداست و علت بی خبری از خود نیز، خواستن حاجت از بتهاست (یعنی از خدا بریدن و به غیر پیوند شدن) به این معنا كه آدمی بر اثر بی خردی، فعل ربوبی را از غیر بخواهد و روی نیاز را به سوی موجودی مانند خود، نشان دهد در حالی كه این نیاز را وی تا روز قیامت نمی تواند برآورده سازد:

«فالیوم ننجیك ببدنك لتكون لمن خلفك آیه و ان كثیرا من الناس عن آیاتنا لغافلون.»

پس امروز (تو را در دریای هلاكت غرق نماییم) و بدنت را برای عبرت خلق و بازماندگانت، به ساحل می رسانیم. و قطعا بسیاری از مردم، از آیات قدرت ما سخت غافل و ناآگاه اند.

در آیه ی نخست، از قدرت قاهره ی الهی بحث نموده و آیتی از آیات قدرت خود را كه

[صفحه 362]

غرق فرعون و یارانش و نجات بدنهای آنهاست، در دید عبرت نگر خلق، قرار داده است و پس از آن از غفلت و بی خردی برخی مزدور، سخن می گوید كه با بی خردی و نادانی، قدرت موهوم بنده ای عاجز و ذلیل را، در برابر توانایی الهی قدرت پنداشته اند.

به هر حال، در این آیات و آیات دیگر، لبه ی تیز اعتراض متوجه مردمی است كه از فطرت الهی كه با جان آنها آمیخته شده بی خبرند، با اینكه علائم و نشانه های این فطرت پاك از درون آنها جوشش می زند و آنها را به سیر الی الله می خواند و از برون، ندای پیامبران، به همیاری عقل آنها را متوجه این فطرت لطیف می سازد ولی آنان گوش فرانمی دهند. آن بی چارگان دل از حق بریده، به منادی درون و برون توجه نكرده و به پیروی از نفس اماره، آمال شیطانی را دنبال می كنند.

از اینجا امتیاز پارسایان و سالكان راه حق و پرواپیشگان مدهوش عالم غیب و شهود، پیداست كه چگونه از ماسوی الله، دل بریده اند و تمام توجه خود را به سوی خداوند معطوف ساخته اند.

آنان با اینكه خدانگری و خداجویی در سراسر وجودشان عمیقا مشهود است، از یكسو در اضطراب اند كه نكند در اثر یك لحظه از خود بی خبر بودن، از بساط قرب به دور بمانند و از سوی دیگر، با نظر توجه به فضل و رحمت الهی، شادمانند، چرا كه رحمت پروردگار، بر غضب و قهرش سبقت گرفته است.

مسعده بن صدقه از امام صادق علیه السلام روایت می كند كه آن حضرت فرمود: «من سرته حسنته سائته سیئته فهو مومن.» هر كس حسناتش او را شادمان نماید و گناهانش وی را غمگین سازد، بدون تردید مومن است. آنها با نظر به حسنات شادمانی ساز، به شكرگزاری می پردازند و زمانی كه تاریكی گناه آنها را منقبض كند، به فكر استغفار و توبه می افتند و در هر دو حال از طریق شهادت به لقای پروردگار آرزومندند.

[صفحه 363]

سعد بن ربیع بن عمرو بن ابی زهیر انصاری خزرجی، عقبی، بدری، نقیب و یكی از نقبای انصار كه سیره نویسان گفته اند: او و عبدالله بن رواحه، نقیب بنی حارث خزرج بوده اند.

نقبای دوازده گانه (اثنی عشر) عبارتند از: سعد بن عباده، اسعد بن زراره، اسید بن خضیر، عبدالله بن عمرو بن حزام، سعد بن ربیع، سعد بن خیثمه، منذر بن عمرو، عبدالله بن رواحه، براء بن معرور، ابوهیثم بن تیهان، عبدالله بن صامت و رافع بن مالك.

وی در عقبه ی اول و دوم، به حضور رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رسید و در جنگ احد، به فیض شهادت نائل گردید.


صفحه 360، 361، 362، 363.